در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پرنیان شمس | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:38:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش خیلی خوبی بود و در کل پیشنهادش می‌کنم.
طراحی صحنه عالی ای داشت با بازی های درجه یک به طوری که پس از تموم شدن نمایش تا مدتی توی شوک دیدن ... دیدن ادامه ›› بازی درخشان آقای سیاحی بودم.
درباره خود متن، متن قابل توجه و جالبی بود، کاراکتر جان که نسبت به وینس چنان دچار حس عذاب وجدانی شده که داستان براش جوری چرخیده که به دروغ فکر می‌کنه تجاوز کرده. این احساس عذاب وجدان رو من جوری دیدم که حرف‌های جان به وینس در شروع نمایش رو برحسب فخرفروشی ندیدم بلکه احساس ناراحتی ای دیدم که نسبت به زندگی وینس داشت گویی در آنچه که در زندگی وینس می‌گذرد جان نقش ایفا می‌کند. درباره خود وینس، کاراکتری که درگیر گذشته مونده و بجای زندگی توی حال سعی در حل کردن گره های کور داستان های گذشته‌اش دارد. و درنهایت واقعا اتفاقای گذشته رو نه می‌شه نابود کرد و نه به طور کلی فراموش کرد. بلکه باید گهگداری بهشون نگاهی انداخت تا یادمون نره چه روزایی رو گذروندیم.
من متاسفانه تاحالا هیچ چیزی از برشت نخونده بودم، ولی از این جهت که نمایش فوق العاده‌ای بود باعث شد اولین برخوردم با کارهای برشت برخورد خیلی خوبی باشه و تشویق شدم برم سمت خوندن نمایشنامه‌هاش‌. نمایش خیلی خوبی بود بااینکه دو ساعت و نیم زمان زیادیه و خستگی میاره ولی برای من زیاد مشکل ساز نبود (بخاطر بازی های خوب) ولی باز هم ای کاش این رو در نظر می‌گرفتن و مثل نمایش پرده خانه تایمی برای برک لحاظ می‌شد. هم‌چنین اکت ها منظم و هماهنگ نبود یا تصاویری که در انتها پخش شد بااینکه تلاش در جهت ایجاد انگیزه یا شور بود تصاویر خیلی مرتبط یا حتی بنظرم جالبی نبود. این ها نکته‌هایی بود که بنظرم بهتر بود اصلاح شوند ولی در قیاس با بازی درخشان بازیگران به خصوص جناب آئیش و خانم اسپهبدی واقعا موضوع مهمی نیست. آنقدر لذت بردم از این نمایش که دلم می‌خواست تک تک از تمام بازیگرانش تشکر کنم.
ما با دوستامون جمعا ۶ نفر می‌خواستیم این تئاتر رو ببینیم، مسئول خرید بلیط من و یکی دیگه از دوستام شدیم، از ۸ صبح امروز بیدارم و ساعت کوک کردم که سر ساعت ۱۲ که گفته شده بلیط رو بخرم روی همون ردیفی که مدنظرم بوده، ساعت ۱۲ که بلیط فروشی تیوال باز شده می‌بینم ۶۷ تا صندلی از پیش پره!
۶۷ تا!
ردیف ۷ همکف کامل پره!
سه ردیف ۴ و ۵ و ۶ هم نصف صندلی هاش که از لحاظ موقعیت وسط سالن هم هستن هم پره!
این واقعا دور از شرافت نیست؟ میخواید برای مهمانان صندلی نگه دارید نهایت یک ردیف رو نفروشید نه ۶۷تا صندلی! مخاطب واقعی تئاتر امثال ماییم که انقدر اشتیاق داریم تا این حد حتی با وسواس جای نشستن رو انتخاب می‌کنیم نه دوست و همکار و فامیل. ماییم که در نهایت میتونیم نقد صادقانه تری از نمایش ارائه بدیم.
واقعا با این حرکتی که امروز دیدم زده شدم از تماشای تئاتر.
درود بر شما
از اینکه نتوانستید صندلی مورد نظرتان را خرید نمایید متاسفیم.برای این نمایش هیچگونه صندلی‌ای به جز صندلیهای بخش مهمان برای خرید در دسترس قرار گرفتند، غیرقابل خرید نبوده است.
به صورت مرسوم همواره گروه‌های محترم برخی صندلی‌ها را برای میهمانان خود، سالن، سازمان‌ها و... قفل نموده و به فروش عمومی نمی‌رسانند و تیوال در تعداد و جایگاه ردیف‌های میهمان یا تحت مالکیت گروه‌ها نقشی ندارد. لازم به ذکرست تیوال همواره تمایل دارد که بهترین مکانهای سالن در اختیار خریداران محترم سایت باشد.
با احترام
۲۴ اردیبهشت
کاملا درسته. همیشه مشکل من اینه که هر چقدر هم که گوش به زنگ بمونم، و در اولین فرصت اقدام کنم، باز هم نمیتونم صندلی مورد نظرم رو بگیرم. پس درج خبر این که، چه زمانی صندلی ها قابل خرید میشن چه معنایی داره؟
بنظر من اتفاقا تیوال تو این زمینه مقصره. چون نمیخواد تلاشی در جهت نظارت بر عادلانه بودن فرایند خرید بکنه. ردیف وی آی پی چیز غیر مرسومی نیست؛ اما یه ردیف تا دو ردیف. نه این که همیشه این مشکل وجود داشته باشه.
تیوال ویترین فروش صندلی ها است و تیوال مسئول هماهنگی با عوامل نمایشه. تیوال ظرفیت صندلی ها رو داره به عوامل اختصاص میده و گر نه مگه عوامل تئاتر از آیتی و مکانیزم فروش آنلاین چیزی ... دیدن ادامه ›› میدونن؟!
تیواله که اجازه ی اینو داده که عوامل نمایش بتونن صندلی های خوب رو تا چندین ردیف مدیریت بکنن.
لطفا رسیدگی کنید حداقل در جهت شفافیت تعداد صندلی های وی آیپی
۲۴ اردیبهشت
امیر حسین وفایی
کاملا درسته. همیشه مشکل من اینه که هر چقدر هم که گوش به زنگ بمونم، و در اولین فرصت اقدام کنم، باز هم نمیتونم صندلی مورد نظرم رو بگیرم. پس درج خبر این که، چه زمانی صندلی ها قابل خرید میشن چه معنایی ...
بنظرم نظر شما درست میاد ابتدا فکر می‌کردم صرفا از سمت گروه نمایشه پس گروه نمایش باید مورد انتقاد قرار بگیره ولی الان بنظرم حرف شما کاملا متینه. بنظرم صندلی های VIP نهایتا باید دو ردیف باشند نه اینکه ۴ الی ۵ ردیف رو درگیر کنند و از هر ردیف صندلی هایی اشغال بشه که بهترین دید رو دارند. این حرکت نهایت بی احترامی به مخاطبه، انگار که مثلا مخاطب عام هیچ ارزشی ندارد و صرفا کسایی که از سمت گروه اجرایی مورد توجه اند به اجرا ارزش می‌بخشند!!!! تاحالا شده بود که ببینم یک سری از صندلی های قابل فروش نباشند ولی در این تعداد ندیده بودم! هم عجیب و غریب بود برام و هم باعث شد زده بشم.
۲۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من نزدیک به سه ماه پیش به اجرای این تئاتر نشستم ولی از اونجایی که فکر می‌کنم اگه فکرامو ننویسم اون رسالتی که برای خودم در نظر دارم به سرانجام نمی‌رسه بعد از گذشت این همه وقت می‌خوام نظرم رو بنویسم. این نمایش بهترین نمایش زندگی من بود، با خیال راحت و بدون عذاب وجدان میتونم براش واژه شاهکار رو بکار ببرم. خیلی ناراحتم که فرصت دیگه ای پیش نیومد برام و درگیری زیادی داشتم که نشد بار دوم تماشاش کنم. طراحی صحنه فوق العاده، بازی های درجه یک و متن عالی حرفی برای زدن باقی نمیذاره. فکر میکنم اکثر کسایی که به تماشاش نشستن بتونن این حرف رو تایید کنن که بعد از این نمایش حداقل تا مدت کوتاهی هم که شده درگیرش بودن. انسان اسب پنجاه پنجاه هرآنچه از یه تئاتر انتظار داریم رو در بالاترین سطح خودش برآورده می‌کنه. این نمایش جوری من رو درگیر کرد که بعد از بیرون اومدن از سالن انگار من اون زن و مردی بودم که حتی پس از آزادی هم واقعا رها نشدن و روحشون هنوز هم در اسارت بود. تقسیم کردن مردم به دو دسته و در مقابل هم قرار دادنشون که به واسطه اون، سلطه رو بر طبقه فرودست راحت تر بکنه، هزارباره مردن در پی هم، کنترل در پی ایجاد ترس و همزمان تزریق اندک امیدی که اگر این وظیفه را به سرانجام برسانید زنده خواهید ماند همه مفاهیمی هستن که برای درک اونها نیازی نیست در زمان خاصی زندگی کرده باشید، اگر در یک جامعه دیکتاتوری زندگی کرده باشید اینها رو تجربه کرده اید، به همین دلیل برای من تماشای این نمایش دردناک و لذتبخش بود.
هنوز هم به این اجرای بی نظیر فکر می کنم و امیدوارم دوباره تکرار بشه و باز هم تماشاگر این اثر فوق العاده باشم
در واقع هر بار که از اطراف تماشاخانه شهرزاد گذر می کنم، به خودم می بالم که این نمایش رو تماشا کردم
۳۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه بعد از مدتها که این نمایش رو دیدم نظرم رو ثبت میکنم. نمایش جالبی بود، جالب از این نظر که روایت جدیدی از داستان رستم و سهراب شاهنامه است و این شجاعت نویسنده و کارگردان اثر رو نشون میده که خیلی هم قابل تحسنه. بازی ها خیلی خوب بودن ولی راستش من بطور کلی ارتباط لازم رو با این نمایش نگرفتم. نمیتونم خوب توضیح بدم ولی روایتی که خلق شده بیش از اون که روایت خوب و چارچوب داری باشه اصرار نویسنده بر مطرح شدن زنان رو میرسونه. برای من جالبتر بود اگر روایت تفاوت چندانی نداشت ولی به درد تهمینه بیشتر ازاین بها داده میشد و تمرکزش روی مادر در فقدان فرزند بود چیزی که شاهنامه اونجور که باید بهش نپرداخته. با همه اینها بنظر نمایش خیلی خوبیه تبریک میگم به همه عوامل و امیدوارم بازهم از این دست پرداختن به روایت جدید از آثار تاریخی رو داشته باشیم.
متاسفانه با توجه به شرایطم با تاخیر زیادی نظرم رو مینویسم. این نمایش یکی از بهترین نمایش‌هایی بود که امسال به تماشا نشستم. مضمون کلی نمایش همونطور که از اسمش هم پیداست در نکوهش دروغگویی است و چیزی که این نمایش را جالبتر می‌کند این است که این نمایش هیچ قهرمانی ندارد. از رده فرادست که فرمانده و ناظم مدرسه باشد تا رده فرودست که دانش آموز و سربازها باشند همه برای نفع شخصی دروغ می‌گویند.
نمایش بی تعارف حرفش را می‌زند، بدون استفاده از نام و یا صدای سلبریتی‌ها که این روزها باب شده، حرفش را می‌زند و کارش را به درستی انجام می‌دهد و تمام. این نمایش یکی از کاردرست ترین نمایش‌هایی بود که امسال به تماشا نشستم.
متاسفانه با توجه به شرایطم با تاخیر زیادی نظرم رو مینویسم. راستش من با فرم اجرایی این نمایش ارتباط چندانی نگرفتم و فکر می‌کنم این فرم اجرایی باعث شد تا متن به خوبی دیده نشود. شرایط سالن هم خیلی بد بود و مخصوصا شلوغی سالن و نوع چیدمان صندلی‌ها برایم آزاردهنده و مزاحم تماشا بود. من شب اخر به اجرا نشستم و واقعا نمی‌فهمم وقتی خود سالن به حد کافی گنجایش ندارد چرا مازاد بر ظرفیت تماشاگر به سالن راه می‌دهید. همه این‌ها باعث شد تا نمایش به اندازه‌ای که باید مطلوب من واقع نشود اما هرچقدر از بازی درجه یک نازنین حشم دار و پوریا شکیبایی بگویم کافی نیست! بازی‌ها عالی بودند در حدی که من و دو خانمی که کنار من نشسته بودند بعد از پایان نمایش تا مدتی درگیر آن بودیم. فکر می‌کنم طلایی ترین نکته درباره این نمایش بازی‌های درجه یک باشند و در عمل حرف خاصی برای زدن ندارد . با احترام به همه عوامل.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و میثم محمدی این را خواندند
مهرنوش نوری و محمد درویشی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش با احترام کار بی اعتباری است. نه متن درست و حسابی دارد ( بنظرم اگر دیدگاهم به عشق در حد نوجوانی و رمان‌های ۹۸ ایا و یا م.مودب پور باقی می‌ماند با این نمایش ارتباط بیشتری می‌گرفتم!) نه طراحی بازی جالبی و در پی اون نه بازیگری خیلی خوبی. بازی ها صرفا خوب بودند همین. نمایش برایم بجز ایده پخش ویدیوها که واقعا جالب بودند دستاورد دیگری نداشت بطوریکه بعد از نمایش اولین جمله ای که به دوستم گفتم این بود که خداروشکر که تموم شد! نمی‌گویم بدترین نمایش زندگیم بود ولی جز بدها بود!
من دیروز به همراه دوستانم به تماشای این نمایش نشستم و در کل ناراضی بودم و پیشنهاد نمی‌کنم، از اونجایی که معتقدم وقتی تعداد نظرات مثبت درباره ... دیدن ادامه ›› نمایشی زیادتر از حد معمول باشه حتما باید نظرات منفی هم نوشته بشه تا اگر کسی می‌خواد بلیط بخره با هر نوع کامنتی مواجه بشه، نظرم رو ثبت میکنم. وقتی که نمایش تموم شد اولین چیزی که من درباره اش گفتم این بود که نمایشنامه اصلا پتانسیل شاهکار بودن نداشت، نهایتا پتانسیل خوب بودن رو داشته باشه که اول فکر می‌کردم اون پتانسیل رو بر‌آورده کرده ولی با کمی بحث با دوستانم به این نتیجه رسیدم که این نمایشنامه نهایتا در حد قابل قبول باشه. نمایشنامه مصداق بارز شعاری بودنه؛ یعنی انگار که بخواد به مصائب زن نویسنده بی پشتوانه که سرپرست خانواده هم هست بپردازه ولی فقط بتونه شعار بده یا نهایتا با دعوای نقش اصلی با خواهرش و اصرار به اینکه خواهرش نویسندگی و دغدغه هایش را زیر سوال نبره کمی احساسات مخاطب را تحت تاثیر قرار بده. نقد دیگری که دوستم به نمایشنامه وارد کرد که البته من باهاش به دلیلی که در ادامه به اون می‌پردازم مخالف بودم این بود که این نمایش تصویر یه زن ضعیف رو نشون میداد، زنی که اتفاقا باید قوی باشه تا بتونه مقابل فشارها و مشکلات ایستادگی کنه ولی ضعیف تر از اونه که حتی با التماس میخواد از خواهرش اعتبار بگیره و اقتدار لازم رو در برخورد با اون نداره در حالیکه اگر مرد بود این اتفاق نمی‌افتاد. من با این نقد مخالفم و در نهایت با خوندن نقدی بر نمایش مهندس ماشین کلوز که سال ۹۸ به اجرا در اومده و نقش اصلی اون مردی هست که با همسرش درگیره بیشتر از قبل مطمئن شدم که ضعف شخصیت اول ربطی به جنسیتش نداره! من هیچ ویژگی زنانه ای ندیدم که باعث بشه مشکلاتی که نقش اصلی داره بیشتر بشه! همونطور که این نقد رو خوندم و متوجه شدم قالب کلی داستان همون بوده و تغییری نکرده پس زن بودن نقش اصلی اتفاق ویژه ای رو رقم نخواهد زد! مگر آنکه نهایتا بخوایم اون جایی رو در نظر بگیریم که نقش اصلی از مشکلاتش مبنی بر اینکه به واسطه زن بودنش پیشنهادهایی خارج از اصول حرفه ایش داشته و به سختی به این شغل رسیده اشاره کوتاهی به تینا میکنه، که بازهم این ضعف نویسنده رو نشون میده که به اندازه کافی به این موضوع پرداخته نشده. همین برای من نقد دیگری رو به نمایشنامه وارد میکنه، اونم اینه که اگر قراره به جنسیت نقش اصلی به حد نیاز پرداخته نشه چرا باید در انتها ((یه زن بود یه زن)) خونده بشه؟ سوال من اینه شما کجای نمایش نشون دادین نقش اصلی به واسطه جنسیت گرفتار شده و اگر مرد بود این گرفتاری رو نداشت که در انتها تصمیم بر این شده این آهنگ با تغییر زن بجای مرد خونده بشه؟ آخرین نقدی هم که دارم ملموس نبودن داستان بطور کلی ست که اونم باز بنظرم نویسنده تمام تلاشش رو کرده تا کار تراژیک ترین حالت ممکن خودش رو داشته باشه و باعث شده یک موقعیت هایی غیرواقعی بنظر بیان. مثلا من اگر انقدر به پول نیاز داشته باشم نمیام وسط کار صدبار تلفن خواهرم رو جواب بدم یا از زندگی ببرم و بشینم وقتم رو با سوزوندن نمایشنامه بگذرونم! قطعا کارم در اولویته! ولی چیزی که نشون داده میشه اینه که شنیدن غرولندهای بی اساس تینا روی کار اولویت داره! باز در نمایش قبلی که مرد با همسرش درگیر بود اینکه تلفن همسرش رو جواب بده و نگران از هم پاشیدن رابطه اش باشه منطقی تر از این بود که تلفن خواهر نوجوانش رو جواب بده و نگران قهر کردن خواهرش و رفتنش به خونه مامانبزرگشون باشه!
نمایش خوبی بود تبریک می‌گم.
کاری که فرزین محدث مشاورش باشه بنظرم نمی‌تونه بد باشه!
ولی کامنتها به صورت اغراق آمیزی تعریف می‌کنند، برای من لحظاتی ... دیدن ادامه ›› که خیلی تعجب بکنم زیاد بود و خود داستان برام جالب بود ولی بخاطر یه سری از کامنتا انتظار یه شاهکار داشتم. که خب اینطور نبود، نمایشنامه واقعا در حدی نبود که پتانسیل یه نمایش شاهکار رو داشته باشه ولی نمایشنامه خوبی بود.
بهرحال خوشحالم که این نمایش رو دیدم و حتی به دوستم هم توصیه اش کردم.
نمایشنامه و بازی ها خوب بودن، ذهنتون بخاطر پیچش داستان در انتها تا مدتی بعد از تموم شدن هم درگیر خواهد بود و همه این‌ها باعث می‌شه پیشنهاد کنم.
ممنون از نظرتون و اینکه تشریف آوردین.
و خوشحالیم که اجرا رو دوست داشتین.
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نظری که درباره این نمایش می‌دم با تاخیر و صرفا به این دلیله که دوست دارم برای هر نمایشی که به تماشا می‌نشینم نظرم رو بنویسم و به نوعی جمع بندی از تجربه ام رو داشته باشم.
این نمایش از نظرم نمره خیلی خوبی می‌گیره! نمی‌تونم بگم بهترین نمایشیه که دیدم ولی جز نمایش هاییه که هروقت بعد از اون می‌خواستم از یه نمایش خیلی خوب، مثالی بیارم این نمایش رو عنوان می‌کردم. نمایشنامه فوق العاده، طراحی صحنه خیلی خوب و بازی های خوب. بعد از تموم شدنش برای خودم خیلی متاسف شدم که چرا نمیتونم شب دیگری هم بیام و دوباره تماشاش کنم!
در مورد خود روایت اگه بخوام بگم، اگر به استالین و بولگاکف به تنهایی نگاه کنم قطعا بولگاکف رو قضاوت خواهم کرد، چرا از اول با پیشنهاد استالین مبنی بر اینکه هرکسی نقش و کار دیگری را بپذیرد موافقت کرد؟ چرا زمانی که استالین گفت انجامش بده ساده است این صحبت رو پذیرفت؟ آیا اگر سیستم ایده‌آلی به گونه‌ای که هر کسی به درستی در جای خود قرار بگیرد، وجود داشت اوضاع فرق نمی‌کرد؟ پس هر کسی که در این سیستم غلط نقشی را بی آن‌که در آن به اندازه کافی متخصص باشد بپذیرد مقصر است.
ولی بنظرم اگر فقط این جنبه را نگاه کنیم کم کاری کرده‌ایم. نقد اصلی وارد به سیستم از پایه و اساس غلطی خواهد بود که وجود داره. سیستم باید بررسی و بهبود پیدا کنه نه اینکه آد‌م‌های در سیستم رو نقد کنیم. در واقع عملکرد افراد سیستم فارغ از شخصیتشون باید بررسی بشه. همانطور که به زیبایی هم کارگردانی و هم نمایشنامه وجهه شوخ به شخصیت استالین بخشیدند که با تصوری که از یک دیکتاتور در ذهن همه ما وجود دارد کمی ناخواناست ولی این رو میرسونه که استالین ... دیدن ادامه ›› با عملکردشه که دیکتاتوره نه شخصیتش. در یک سیستم غلط که برای افراد فرودست آزادی تعریف خودش رو از اساس از دست می‌ده طبیعیه که افراد متخصص دربند و افراد بیسواد بجای اون‌ها قرار بگیرن. در این سیستم استالین هر کاری هم بکنه استالینه و شخصیتی مستبده. تنها زمانی فرق خواهد کرد که قدرت تغییر سیستم رو داشته باشه. سوال و مشکل اصلی سیستم دیکتاتوریه نه افراد داخل اون. همه این چیزهایی که گفتم دلیل این حرفم بود که نمایشنامه رو فوق العاده می‌دونم.
درود خدمت شما..
متن تان را خواندم باهاش موافقم اما با نظرتان در مورد این نمایش نه..
بیش از ۳۰ سال است اتحادیه جماهیر شوروی پاشیده، خب شاخ غول شکونده همچین زیر متنی برایتان به یادگار گذشته؟
بیش از ۷۰ سال است از انقلاب های دانشجویی اروپا و آمریکا گذشته، بیش از ۶۰ سال است از دوره مک کارتی در آمریکا گذشته، حدود ۵۰ سال است که در اکثر کشورهای آمریکای جنوبی، انقلاب کمونیستی شده و نتیجه اش را الان می بینیم، بیش از ۵۰ سال است آپولو هوا کردند، " همکارها " آپولو هوا کرده با زیر متنی که فرمودید!
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قیمت این نمایش واقعا زیاده، ۲۸۰ هزار تومن! کاش حداقل تخفیف دانشجویی اعمال می‌شد!
اگه قراره تئاترهایی مثل این تخفیف نخوره ماها چرا تیوال پلاسی بشیم؟
شما تاج سرید
تشریف بیارید حضوری با هر تخفیفی ک دوست دارید
قدمتان بر چشمانمان
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
مهرنوش نوری
تخفیف دانشجویی هم واقعا لازمه به نظرم 😁 تخفیف همه جوره ش خوبه
تخفیف همه جوره ش خوبه واقعا :)
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
سلام و ارادت دوست عزیز؛
بنابر صلاحدید تهیه کننده و کارگردان محترم
در روزهای آینده حتما تخفیفات متنوعی برای هنردوستان گرامی اعمال خواهد شد./
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امشب به تماشای این اجرا نشستم، فضای کمدی اجرا خیلی خوب بود و حتی بابت همین موضوع هم شاید دوباره به تماشاش بنشینم، بازی ها روون بود، فضا کلا راحت و بازی ها بنظرم اون چیزی که باید درمیومد به خوبی دراومده بود. ولی نتونستم از خود متن نمایشنامه اونقدر که باید لذت ببرم، بنظرم حرفی که نمایش می‌زد که بقا برای هرکسی، بالاترین اولویته، بالاتر از خانواده و ارزش های فردی، برام تکراری بود. یعنی بازی هارو خیلی بالاتر از خود نمایشنامه میدونم، احتمالا این نظر شخصی من باشه و دیگران مخالف باشن، ولی واقعیت خود داستان نمایش و حرفی که می‌خواست بزنه کمی برام حوصله سربر و تکراری بود در حالیکه کمدی و بازی ها حتی خیلی بیشتر انرژی بخش بودن.
درآخر خسته نباشید می‌گم به همه عوامل و تشکر میکنم بابت خاطره خوبی که برای من و خیلی های دیگه میسازن
کار این نمایش ابدا نقد اوضاع سیاسی یا اجتماعی جامعه نیست، حتی درون مایه فلسفی یا روانشناسی خاصی هم نداره(یا حداقل من دریافت نکردم) ولی کارش حال خوب کردنه! یه نمایش حال خوب کنه! همین و نه چیز بیشتر! و این کارش رو به درستی و با موفقیت انجام می‌ده باعث می‌شه شب به یاد موندنی در کنار دوستاتون یا حتی تنها داشته باشید. هدف کارگردان از حضورش کنار تماشاگرا (شبی که من به تماشای کار رفتم کارگردان هم کنار ما نشست به تماشا) و انتخاب این سالن با این محیط صمیمی که تماشاگر به صحنه اجرا نزدیکه و آزاد گذاشتن تماشاگر درباره فیلمبرداری از قسمتی که بازیگر میخونه و گیتار میزنه احتمالا اینه که شب راحت و صمیمی ای داشته باشید. نوع چیدمان صحنه، شوخی های واقعا بامزه نمایش و حتی اینکه هر نقش در قسمتی از بقیه نقش ها جدا می‌شه و داستان خودش رو برای مخاطب تعریف می‌کنه فاصله بین مخاطب و بازیگر رو از بین میبره انگار که یه نمایش خیلی خودمونی داری تماشا می کنی و خیلی راحت تر دغدغه ها و مشکلاتشون رو درک می‌کنی. برای خودم، قسمتی که مهشید داستان مهاجرتش رو گفت من و دوستم و خیلی از مخاطبین اشک ریختیم و همراهش شدیم.
در آخر هم می‌خوام به بازیگراش خسته نباشید بگم که انقدر نمایشی که توش خندیدن و گریه کردن پشت سرهم اتفاق میفته و قطعا بازیش راحت نیست رو به خوبی اجرا کردن. مرسی ازاینکه شب خوبی رو برام رقم زدین.
آقای مولانیا هرشب کنار تماشاگران می‌نشینند دقیقا در راستای همون چیزی که گفتین
جدا از مونولوگ مهشید، مونولوگ فتیگ خیلی به دلم نشست.
۱۸ دی ۱۴۰۲
پویا فلاح
آقای مولانیا هرشب کنار تماشاگران می‌نشینند دقیقا در راستای همون چیزی که گفتین جدا از مونولوگ مهشید، مونولوگ فتیگ خیلی به دلم نشست.
چه جالب مرسی که گفتین
۱۹ دی ۱۴۰۲
وجه رئالیستی کار و اهمیت رازهای نهفته در اتفاقات روزمره که عموما نادیده گرفته میشن برام خیلی جذاب بود.((زندگی)) دغدغه ای که شاید همه ی آدما دارن اما یا ازش بی خبرن یا وانمود میکنن با نادیده گرفتنش وارسته و عارف به نظر میان. به نظرم در این کار روراست و رُک به نمایش گذاشته بود و مارو وادار می‌کرد برای ساعتی با خودمون روبرو بشیم.
۲۳ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند ماه پیش به پیشنهاد دوستی می‌خواستم این نمایشنامه با همین ترجمه رو بخونم، الان خوشحالم که فرصتش پیش نیومده بود و تونستم اولین مواجهه ام با ... دیدن ادامه ›› این نمایش رو روی صحنه تئاتر داشته باشم. همین به من ثابت می‌کنه چقدر انتخاب بازیگر (مخصوصا انتخاب آقای ناصرنصیر در نقش خریدار) و بازی اونها به درستی انجام شده، بازیگرها و کارگردان کار به درستی وظیفه خودشون رو انجام دادن و کاری بالاتر از سطح استاندارد ارائه دادن، که این باعث می‌شه نمره کمتر از ۴.۵ برای این نمایش، به نظر من کم لطفی بیاد، با بازی هایی که ارائه شد (البته کمتر ازاین هم بنظرم ازاین اسامی توقع نمی‌رفت) مخصوصا آقای ناصرنصیر، یکی از تئاترهای خیلی خوب زندگیم رو تابحال تجربه کرده ام.
در مورد نمایشنامه اگه بخوام بگم اول از همه به قسمت پایانی اش باید اشاره کنم که بنظرم به درستی اتفاق افتاد و رسالت کار که همون انتقال پیام داستان باشه رو به خوبی به سرانجام رسوند، اینکه ارزش های آدمی تا چه حد فدای ایدئولوژی و منفعت شخصی فرد می‌شه انگار که هر رابطه ای به قراردادی برای ادامه، نیاز داره و اون اینه که این رابطه تا جایی ادامه پیدا می‌کنه که منفعت شخصی من تامین بشه، هم‌چنین اشاره به روشن فکرانی داره که چقدر دم از عدالت و برابری زده و به نقد سرمایه داران می‌پردازن، گویی منتظر منجی ای برای روی کار آمدن اند تا برابری در جامعه تحقق پیدا کنه در حالیکه خود برای نفع شخصی چشم به روی تمامی ارزش هایی که تنها شعاری توخالی هستند می بندن و در نهایت همه چی به ضرر شهروند ساده ای رقم می‌خوره که با هیچ کدوم از اتفاقات سیاسی کاری نداره و سرش به زندگی ساده اش گرمه. اینکه نمایشنامه بتونه پیام خودش رو در عین محتوای کمدی اش به مخاطب القا کنه مهارت بالای اون نویسنده رو نشون می‌ده.
در آخر این نمایش ترکیب متن و کارگردانی و بازی در لول خیلی خوبی بود و حتما پیشنهاد می‌کنم تماشا کنید.
من بخاطر کامنتای یه سری از دوستان سطح توقعم رو از نمایش پایین آورده بودم، برای همین شاید نمایش برای من آنقدر تاثیر داشت که انتهای نمایش گریه کردم تهش رفتم پیش دوستام و یه دل سیر گریه کردم تا تخلیه بشم! نمایش برای من شبیه به یک ساعت جلسه تراپی بود، متن بااینکه پتانسیل کلیشه ای شدن داشت ولی کلیشه ای نبود؛ هر پیامی که از زبان مهران بصورت مستقیم بیان می‌شد برای من با توجه به روایت قابل پذیرش بود و همین باعث می‌شد اون پیام مثل حرف اضافه ای به چشم نیاد، همه اینا باعث می‌شد تو بتونی خودت رو به خوبی بجای مهران فرض کنی و باهاش همدردی کنی، متن در کل متن خوبی بود و کمدی خوبی داشت، درمورد بازی ها واقعا از ژوله قرار نیست بازیگر دربیاد! اصلا! به همون میزان از عبدالرزاقی بازیگر دراومده! واقعا کیف کردم از بازیش! ولی بازی ژوله حتی بنظرم باعث می‌شد متن به اون خوبی که هست دیده نشه!
بطور کلی ارزش یکبار دیدن رو داره.
چطور ممکنه که ژوله بازیگر خوبی نباشه و همزمان بتونه چنین تاثیری روی شما بذاره؟یعنی اگه خودتون متن نمایشنامه رو میخوندین همینقدر روتون اثر میذاشت؟(فک کنم هشتاد درصد کار رو دوش ژوله بود). بنظرم ژوله فقط میتونه چند مدل محدود تیپ رو بازی کنه (مث کاراکتر همین نمایش یا نقشی که تو گواردولا داشته) اما اونا رو خوب بازی میکنه…برخلاف شما معتقدم متن ضعف‌های بیشتری داشت تا بازی ژوله….
۲۲ آذر ۱۴۰۲
محمدرضا دانش
چطور ممکنه که ژوله بازیگر خوبی نباشه و همزمان بتونه چنین تاثیری روی شما بذاره؟یعنی اگه خودتون متن نمایشنامه رو میخوندین همینقدر روتون اثر میذاشت؟(فک کنم هشتاد درصد کار رو دوش ژوله بود). بنظرم ...
اینکه این تاثیر روی من گذاشته شده بود بخاطر ژوله نبود من واقعا با خود روایت ارتباط گرفتم، به آغوشی که مهران در انتهای نمایش بهش اشاره کرد، درحالی‌که مکث های ژوله واقعا رو مخ من بود، برای من مثل یه تعلل بیجا بود، متن، متن خوبی بود واقعا، پیام های واضحی که بیان می‌شد مثل مثلا آرزویی که روی سنش محقق نشه در نهایت بتونه شکل یه جبران باشه تا تحقق آرزو، مثلا برای این جمله که همیشه کلیشه ای بنظر می‌رسه با کمدی متن و روایت پشتش اینطوری بودم که تونستم همدردی کنم با مهران بجای اینکه زده بشم از نمایش! از نظر من جایی که پیام هایی که نمایش سعی در انتقالشون داره به درستی از خود متن دریافت بشن یعنی کلیشه ای نبوده، یعنی تونسته کاری که می‌خواد رو به درستی انجام بده.
۲۲ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این دومین باری که من به تماشای جنون محض می‌شینم، اولین بار پارسال بود، امسال برام لذتبخش تر از پارسال بود حتی با وجود اینکه بازی خانم پاوه نژاد رو بیشتر از بازی خانم فراهانی دوست داشتم، ولی بطور کلی متن، متن خیلی خوبیه، کمدی قویه، جنون خواندن عشقِ بازیگران و عوامل اجرا به صحنه و تئاتر رو مخصوصا اونجایی درست و مناسب به مخاطب القا کرد که در پرده آخر نشون داد متعهد بودن بازیگران و عوامل صحنه به اجرا چیزی فراتر از احساس مسئولیته! اونها حتی در شرایطی که آمادگی روانی و جسمی ندارن بهترین خودشونو ارائه میدن پس این قطعا جنونه. بازی ها در کل مخصوصا بازی سعید چنگیزیان، خیلی خوب بود و در کل شب خیلی خوبی برای من رقم خورد‌. ممنون و خسته نباشید به همه عوامل
مخاطب ارجمند
سپاس از شما که چند ساعت از وقت ارزشمند خودتون را به تماشای نمایش "جنون محض" اختصاص دادید.
ممنون میشم که تماشای "جنون محض" را به دوستانتون پیشنهاد بدین.
۱۳ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بچه ها من اشتباهی بجای روز یکشنبه، برای روز دوشنبه بلیط خریدم و الان نمی‌تونم برم، اگر کسی بلیطم رو می‌خواد لطفا بگه، دوشنبه؛ردیف ۴ صندلی ۱۵!
درود بر شما
پشتیبانی به شکل تلفنی و ایمیل انجام شد.
با احترام
۱۱ آذر ۱۴۰۲
گروه همیاری
درود بر شما پشتیبانی به شکل تلفنی و ایمیل انجام شد. با احترام
همیاری جان درود
ممنون میشم ب پست و درخاست راجب کیانی توجه کنی
ارادت..
۱۱ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول از همه خسته نباشید می‌گم به همه تیم، من امشب آخرین اجرا رو دیدم و لذت بردم. بازی های همه مسلط و مخصوصا اکت هاشون خیلی عالی بود، آهنگساز درخشان بود واقعا، کار خیلی خوبی بود و بنظرم امتیازی که تماشاگران دادن کمی کم لطفیشون رو نسبت به این کار می‌رسونه، با همه تعریفی که کردم جا داشت کار بهتر می‌بود، بازی مده آ خیلی خوب بود ولی تا نقطه عالی برای من فاصله داشت؛ خیلی خوب خشم رو بازی می‌کرد ولی بنظرم اغواگری لازم رو نداشت.
سلام دوست گرامی
ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀💙
۰۴ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدتها نمایشی دیدم که در طول کل نمایش درگیر بودم و مضطرب، نمایشنامه فوق العاده بود؛ برای من حداقل غیرقابل پیش بینی (مخصوصا آخرین صحنه) و هیجان انگیز بود، بازیگرها کاملا مسلط به بازی اجرا واقعا(بجز مسائل مربوط به سالن)حرفه ای بود! می‌دونم ممکنه کامنتم اغراق آمیز بنظر بیاد ولی واقعا نمی‌دونم چجوری منظورم رو برسونم که چقدر این اجرا رو دوست داشتم و عالی بود. خسته نباشید به همه عوامل
من از شما ممنونم
خدا رو شکر که کار و دوست داشتید 🌹🌹
۰۲ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید