در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سامان فرهنگ | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:44:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقتی دیالوگ را از تیاتر می گیریم یعنی از عنصر پایه و اصل نمایش بهره ای نمیبریم. پس اجزا دیگه تیاتر را باید انقد برجسته و با ظرافت به کار برد تا کمبود آن یک عنصر موجز و اصلی را جبران کند. این نمایش در فرم و بازی این کار را به خوبی انجام داده بود اما از عنصر نور هیچ کمکی نگرفته بود همچنین موسیقی فقط در خدمت تمپو و کمک ضرباهنگ های بدن بازیگران بود و یک گام و ملودی در تمام طول نمایش پیش‌ می‌رفت چه صحنه حماسی چه ملودرام چه غم انگیز و مسرورانه. این نمایش گویی قصد داشت بگوید هنر ورزش زورخانه ای ایران خود یک شاخه از تیاتر است خود یک مدیوم گویا و بیانی از نمایش است.. کروگرافی حرکات مردان بسیار موزون، هماهنگ و قرینه بود اما در مورد بازیگران زن کمی روبه بی نظمی و لودگی می‌رفت. ( حتمن هدفی در پس آن بوده که من متوجه آن نشدم) در مجموع من این نمایش را یه تیاتر فیزیکال می دانم که در پس آن قصه ای را هم می توان یافت.
تروما؛ از تعادل خارج شدن اید، ایگو، سوپرایگو در نمایش فردا

در واقع این نمایش در زیرساخت بیناگر ضمیرناخودآگاه انسان در ذهن ( اتاق شیشه ای) آدمی است و هر سه بازیگر در واقع یک نفر، آن هم نماینده شخصیت فرویدی هستند.

برای روشن شدن این موضوع باید تعریفی از هر ضمیر اید، ایگو، سوپرایگو بیان کرده و مصداق تیاتری آن را در نمایش متذکر شویم.

اید/ بردار کوچک/ ایمان ... دیدن ادامه ›› صیاد برهانی:

ضمیراید با بازی ایمان صیاد برهانی را به آشوب یا به یک ظرفی جوشان از هیجانات تشبیه می‌کنید. اید مملو از انرژی‌ای است که از غرایز برمی‌خیزد ولی نظامی ندارد.  فقط بر آن است که نیازهای غریزی خود خوردن، آشامیدن ، نیاز جنسی را ارضا کند که تحت سلطه اصل لذت است ... همانجا که برادر کوچک/برهانی به کیک  خود قانع نیست و کیک بردار بزرگ را طلب میکند. یا جلوتر از پایان یافتن آذوقه غذایی اش نگران می شود..همانجا که ابزار علاقه میکند و حتا نیازهای اروتیکش را بی خجالت آشکار میسازد.. این ویژگی های ضمیر اید را حتا میشود در نوع بازی او دید بازیگوش، فورانی و بچه گانه. اید، بخش کاملا ناهشیار شخصیت ما هست.که با دنیای بیرون و واقعیت ارتباطی ندارد. واقعیت را نمی‌پذیرد.اید هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارد و تجربه‌های زندگی انسان را درک نمی‌کند. همانجا که بردارکوچک/برهانی به بیرون از ذهن/ناخودآگاه/ درب پا می گذارد با واقعیت بیرونی رو به رو میشود ولی در آنی سراسیمه دوباره به درون می خزد.


ایگو/ برداربزرگ/سعید زارعی:
ضمیر ایگو با بازی سعید زارعی بخش بالغتر و منطقی تر شخصیت آدمی است. و سعی در کنترل اید دارد. همانجا که برادانه مصرانه از بردار کوچک میخواهد ادامه ندهند و از درب خارح بشوند. همانجا که والد گونه نگران کثیفی لباس تن بردارکوچکش می شود. ایگو با توجه به عرف جامعه، وجدان اخلاقی و ارزش ها شخصیت انسان را هدایت می کند در واقع در این نمایش ایگو/ برداربزرگ تصمیم گرفته به علت قبح قتل مادر آن لکه ننگ را پا کند. همانجا که مصرانه و پیاپی دنبال اجرا آزمایش است و وسایل را به کمدها برمیگرداند.


سوپرایگو/ مرد ماسک دار/ تماشاچیان:

سوپر ایگو  بخشی از ضمیری ما است که به شدت به ارزش‌ها و اصول اخلاقی جامعه اهمیت می‌دهد. این قسمت از شخصیت، اصول اخلاقی را از والدین، مربیان، و تجربیات خارجی فرا می‌گیرد و در نهایت به عنوان یک داور عمل می‌کند. در اینحا آن مرد ماسک دار که خود را با زدن ماسک از ناپاکی جهان مبرا می‌کند نماینده سوپرایگو است که می اید و این چرخه را به تکرار فرا میخواند زیرا این ضمیر به شدت به عقوبت گناه اعتقاد دارد.حاوی وجدان و تقاص است و از قضاوت ها می‌ترسد. قضاوتی که از قاضیان حاضر ( تماشاگران) نشات می‌گیرد.

این 3 بخش شخصیت همواره با هم در تبادل هستند. اگر تعادل بین تعامل این بخش ها به هم بخورد باعث ایجاد اختلال و ناسازگاری در فرد می شود.( تعادل بخشیدن وظیفه ایگو/برادربزرگ هست) اما در نمایش فردا اید/برهانی بر علیه ایگو/زارعی/بردار بزرگ طغیان میکند و  شاکله کل تئوری های فرویدی را میشکاند و ایگو رو مقابل واقعیت قرار میدهد...تا کی رفع روجوع ؟؟ تاکی پاک کردن گند کاریای من؟؟ ببین مادر را کشتم ..اره مادر کشتم.. چشتو باز کن... عکس را ببین.. آهای.. آهای ..انقد دنبال آدم خوبه بودن و اخلاق گرایی نباش داداش بزرگه! این چرخه تا بینهایت ادامه دارد چرا که در این عدم تعادل سوپرایگو/ چون زندانبانی دوربین به دست با ثبت جزیات این سیکل را به آغاز دعوت میکند. بله در ضمیر ناخودآگاه انسان هیچ چیز پاک نمیشود هیچ چیز.

پ.ن همیشه بازی ایمان صیاد برهانی برای من مانند شاقولی است برای انتخاب نمایش. چشم بسته او در آن باشد انتخابش می کنم و به غریزه/ ایده خود اطمیان می‌کنم. تا به امروز که جواب داده

بنده یک ترم روانشناسی خوانده ام اما به سرعت فهمیدم ذهن آدمی بسیار پیچیده تر از کشف است و من آدم آن نیستم و انصراف دادم پس هرگونه پوزش از فهم اشتباه مرا در این متن بپذیرید.
تفسیرتون و زاویه دیدتون جذاب کامل و جامع بود و به عنوان یک روانشناس از خوندن پستتون لذت بردم🙏🏻🌸
ممنونم از وقتی که گذاشتید. زیبا بود
امین اسفندیار
ممنونم از وقتی که گذاشتید. زیبا بود
پایدار باشید جناب اسفندیار، تیاتر ما به نمایش هایی اینچنین که پشتش ریسرچ و تفکر است نیاز دارد. بمانید برایمان.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طراحی صحنه، لایت و نوع اجرا برجسته و خلاقانه بود.
ابداع بیان و زبان جدید آن هم با بدن کار پیچیده است. این نمایش نقطه قوتش همین کروگرافی حرکات فیزیکال بود.
گروه آژاد (azhad)
سپاس فراوان از نظر جنابعالی 🌻🌻
۱۶ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موازات سمفونی و هارمونی
ریتم و اکشن
تلفیق سینما و نقاشی
رقص و تئاتر
شعر و قافیه


این نمایش هنر بود در همه حالت هفتگانه اش
دکور این نمایش هم نقطه قوت کار بود هم میتونست پاشنه آشیل نمایش باشه. از جهت نوآوری و خلاقیت نقطه قوت و از ان جهت که دائم صحنه عوض میشد نقطه ضعف. چون فاصله گذاری اتفاق می افتاد و نخ ارتباطی تماشاچی قطع میشد.

در مجموع بازیگران بسیار مسلط بودند و کار قوی دیدم هرچند ترجیح میدادم زبان فارسی قدیم رو به امروزی تر رو در بیان ببینم.. چون شاید نسل جدیدم...ارتباط با این همه استعاره و سخن نغز برایم اندکی ثقیل بود
بزباش نمایشی بود از انسان های بز و گوسفند که در بند سنن و کلیشه ها خودساخته نسل به نسل اسیرند. و برای معبود تو بخوان حاکم یا شاید ذهن بسته خود زندگی را مردن میکنند.

اگر دنبال تفکر، کدگشایی، نه صرفن نمایشی زیر نافی و ساده و سطحی هستی... این کارو ببین.
اولن شوکه ام
دومن چرا در تیوال برچسب ژانر زده درام درحالی که طنزه
سومن غم نان ...
چهارمن موسیقی و ویدو آرت و به خصوص پوستر خوب بود
پنجمن شوکه ام
شیشمن آقای جبلی؟!!؟
هفتمن آخر نمایش نصف سالن پوکر فیس بودن: | نصف سالن لبخند رضایت، همون نصف دوم فروش این نمایش بیمه میکنه
هشتمن برای بار اول به تیاتر بین های حرفیه ای، دغدغه من، توقع مند از آقای جبلی این نمایش رو پیشنهاد نمیدم عوضش پیشنهاد میدم به جای این نمایش فیلم خواب سفید رو اگه ندیدن ببینند حتا دومرتبه!!
سامان جان به من خیلی ارتباطی نداره ولی شاید بهتر بود جای این همه اشتباه نگارشی و زبانی از یک تا هشت عدد و خط تیره می‌گذاشتی🙏🏻🙏🏻🌹🌹
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
سامان جان به من خیلی ارتباطی نداره ولی شاید بهتر بود جای این همه اشتباه نگارشی و زبانی از یک تا هشت عدد و خط تیره می‌گذاشتی🙏🏻🙏🏻🌹🌹
اولن، قطعن من به جا تنوین عربی و ی حتی ... از حروف فارسی استفاده میکنم..حالا شما اسمش غلط نگارشی بگذارین. دومن همان طور که خود در اول نطرتون اشاره کردین به شما ارتباط نداره که کسی از کلمه استفاده کنه برای بیان جملاتش یا عدد وخط تیره.
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینکه نمایش قصه گو باشه دارای خط داستانی منسجم ولی در عین حال با پرش کارکتری کات های زمانی و مکانی بده کاره سختیه. که این نمایش خوب از پسش برآمده. ریتم و پیرنگ و بازی ها خوب بود..اما خوب تر موضوع بکر و دست نخوره نمایش بود.
بسیار سپاسگزارم از دقت تان
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
خیلی‌ممنونم از لطف شما و بیشتر ممنونم که اینقدر موشکافانه و دقیق ما رو به تماشا نشستید.
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه کار فیزیکال و پره جزیات، قابل تامل بود و لذت بخش
بعضی تیاترا انگار خوده خوده کارن..انگار اگه جزئی از ابعداد و جنبه ایش یه کوچلو فرق کنه کل شالوده کار از شکل می افتن این تاترا در تموم زاویه ها خوبن..و کار خوب درامده..گوریل این اثر از اون دست کاراست..نمیدونم پازلی که من از رفتن به تاتر تو ذهنم گم کردم تمامن با این جور نمایش ها خوب میخوره.و جور میشه
تاتر فاخر و هنر برای هنر در عین حال قصه گو قابل فهم و عامه!
ترکیب کارگردانی سیال و مدرن با متنی اکسپرسیونیت با پایه ارسطویی وکلاسیک( دارای مقدمه.میانه اوج و پایان مشخص)
قصه تلخ اما شیرین و لذت بخش
فرمالیستی کار تو ذوق نمیزد ..قصه رو هلاک نمیکرد .
جوری ایرانیزه شده بود که باید باشه
طراحی صحنه کاربردی.
خلاصه سلیقه من بود و من لذت بردم
سحرناز قاسم نژاد و محمدرضا این را خواندند
Amir Mohamad و عماد زارعی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد مدتها این نمایش عالی مجبورم کرد با جرات تمام به همه پیشنهاد کنم به تماشا این اثر بروند.حتمن حتمن..
تو هیاهوی نمایشهای با بازیگران چهره و گرون که فقط بازاری است این نمایش قشنگ دیدن داره توصیه میشه به کسانی که واقعن دنبال مفهوم تاتر ناب و غیر گیشه اند بسیار دلنشین بود..فقط اگه کسی از عوامل یا دوستی اسم موزیکایی که بین پردها پخش میشد معرفی کنه ..خسته نباشی به گروه نمایش
یه جا خوندم رسالت هنر اگاهی و پیامبریست این تئاتر تمام این رسالت به نحو عالی انجام داد کاش خانوم بیان بعد از کسب منفعت مادی این نمایش رو به صورت سی دی و رایگان و در محیط مجازی پخش کنن..این نمایش به طور بی سابقه در مورد این قشر از جامعه اگهی رسانی میکنه .
باور کنید کوتاه کردن نمایش لذت ان را دوچندان میکند

نیم ساعت اخر ملال اور گذشت

حیفه این نمایش که خستگی از ارزشش کم کنه
شروین توتونچی، ذوق زده و بهنام شایسته این را خواندند
نیلوفر ثانی و یاسر امیری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تاتر ناب رو نباید از دست داد این کار جز اون دست تیاترهایی بود که حس و تجربه ای جدید اما نهفته رو تو مغزت میتونی باهاش پیدا کنی
چه از نظر ساختار چه وریشن و چه نتیجه گیری

همیار عزیز من تا مرحله انتخاب صندلی جلو میرم
اما وقتی کلیک میکنم رو صندلی اصلا انتخاب نمیشه که بره مرحله واریز چرا ؟؟؟؟
محمد لهاک این را خواند
بهنام [شاهین] باقری این را دوست دارد
اندازه میکروثانیه طولانی تر کلیک کنین انتخاب میشه :)
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
گروه همیاری (support)
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره ۶۶۸۷۱۸۹۷ در ساعات اداری ۱۳ تا ۱۰ و ۱۷ تا ۱۴ تماس بگیرید.
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به شدت توصیه میکنم این کارو بببینید کم نظیره
نظر لطف شماست قربان
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
جالبه هم زمان با پدر و مادر بزرگوار شما رسیدیم و دنبال سالن میگشتیم

ممنون واقعا کاره پر ظرافت و سختی بود
۰۳ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه تک گویی و قصه سر دادن خسته کننده و ملال اوره اما کارگردان با دخالت دادن تماشاچی در کار و مخاطب قرار دادن بی پرده با تماشاچیان مثل یک کاره پرفرمنس این یکنواختی رو جبران کرده بود
اما این درگیری مخاطب باعث میشد منولوگها خوب دریافت نشه و مخاطب متوجه خودش بود تا گفتار این تنقض برا من تا حالا حل نشده
این تاتر مرزی بود بین رویا و واقعیت
اینکه ما نمیدونیم این روزار واقیت ماست یا رویا دیشب ما ؟
ویا روبا دیشب ما خوده واقعیت نیست؟

من توقع به بستار و جمع بندی پر شاکله تری بودم در اخرین پرده
نیلوفر ثانی و محمد رحمانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حروم زاده !
عجب دیالوگ موندگاری
۲۱ بهمن ۱۳۹۴
فک مبکنم این منولوگ در بزنگاه نمایش گره بزرگی رو وا کرد و کلی حرف توش بود
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید