دوستان عزیز تیوالی، در این مدت دو تا اتفاق خوب (البته به نظر شخصی من) اتفاق افتاده:

اول اینکه نمایش "بداهه" که نظرهای مخالف رو سانسور میکرد و تاب شنیدن صدای مخالف رو نداشت، خوشبختانه در دوره جدید اجراشون به دیگر سایت های محترم کوچ کردند و به نوعی موضع و تکلیف خودشون رو در برابر تئاتر و مخاطبان روشن کردند. خواهشا اون دسته از کارگردانانی که تئاتر رو فقط برای بیزینس دنبال میکنن و دغدغه هنری و تجربی ندارند، لطفا از همون ابتدا در انتخاب سایت فروش و رویارویی با نقد مخاطبان دقت کنند، چراکه سانسور دیدگاه تماشاگران کار خیلی خیلی زشت و کودکانه ایه.

دوم اینکه نمایش دیگری که هم اکنون در حال اجراست و نقدهای مخالف را سانسور میکند، خیلی خیلی خوشحالم که با آن همه ستاره و ... استقبال ضعیفی از کار شده تا بلکه هنرمندان پرسابقه و پرمدعای تئاتر هم یاد بگیرند که تئاتر، ملک مورثی خاندانشان نیست! و هیچ چیز بدتر از غرور و خودبرتربینی نیست و سانسور دیدگاه تماشاگران کار خیلی خیلی زشت و کودکانه ایه.

ظاهرا نوشته من در خصوص نمایش آقای پسیانی سانسور شده است
مرسی همیاری :)

کارگردان محترم نمایش گرونی که اسمش رو نمیشه برد!

من به عنوان یک تماشاگر نفهم احساس میکنم که این مدیران تبلیغاتی دارن کلاه بزرگی سر برخی از گروه ها میزارن. اونا دارن خیلی زودتر از موعد شماهارو منقضی میکنن. امیدوارم سالهای سال قصد خلق آثاری نو رو داشته باشید. باور کنید با مسیری که در پیش گرفتید فقط یه گروه مخاطب عام و بورژوا برای خودتون نگه میدارید. باور کنید فقط مخاطبان خاص و اهل تئاتر هستند که میتونن بقای شما رو در بلند مدت تضمین کنند.
کارگردان عزیز! لطفا انقدر زود تموم نشید. با وسوسۀ سود یک نمایش، همه کپن ها و اعتبار خودتون رو خرج نکنید.

والتر بنیامین این نمایش تنها کاری که نمیکرد "انتقاد" بود :))
کلن یادش رفته بود که باید منتقد باشه.
دقیقن شده بود مثل روشنفکرای خودمون فقط یه منقل رو صحنه کم داشت

جناب آقای سعید اسدی، مدیر مجموعه تئاتر شهر، روزی که شما بازداشت شدید همه جامعه هنر، مخصوصا ما مخاطبان با تمام وجود از شما حمایت کردیم. اما آیا شما به عنوان مدیر مهمترین مجموعه تئاتری کشور اندکی به ما مخاطبان فکر می کنید؟؟ صندلی های داغون سال که هیچ، صدای غیر آکوستیک صحنه هم که هیچ، اینها را می گوییم پول ندارید، ولی به خدا رفتار مناسب پرسنل که پول نمیخواد!!! مثلاً متصدی گیشه شما یه خانومه محترمیه که همیشه در خسته ترین، بی حوصله ترین و طلبکارترین حالت ممکنه!! باور کنید ما درک میکنیم که آدم ها ممکنه یه روز حالشون خوب نباشه ولی وقتی یه رفتار مشابه در بلند مدت بارها تکرار میشه دیگه عصبی میشیم ... یعنی ابتدایی ترین حق شما به عنوان یک مشتری اینه که بپرسید کدوم ردیف ها بلیت خالی دارید؟ شاید بیش از ده بار من در ماه های اخیر این سوال رو از ایشون کردم و حتی یک بار هم جواب ندادن (به خدا از شدت بی حوصلگی حتی یک بار هم بهم جواب ندادن) و به توهین آمیزترین شکل ممکن رفتار کردن! یعنی انگار من یه مشتری ام که اومدم تو مرز پاکستان تریاک بخرم!!! (دقیقن یه چنین حالتی باهام رفتار میشه).... آقای اسدی این گله ها سر دراز داره. چه هنرمندانی که سر همین رفتار پرسنل تئاترشهر چه دعواهایی که نکردن و همیشه آخرش همون جواب های کلیشه ای: "چی کارشون کنیم؟ / کارمند وزارتخونه ان دیگه/ بندازیمشون بیرون؟" و باز بازی از نو.... بترسید از اون روزی که خدایی نکرده مثل شهرزاد در اونجا رو ببندن و اونوقت هیچکدوم از مخاطباتون به خاطر همین رفتارهای زننده پرسنل حمایتی ازتون نکنن...

"در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهی شد"